منتظر گرامي از نظرات مفيدتان تشکر ميکنم و آنچه در مورد سرعت و شتاب و رابطه آن با اوج اعلاي آن شاهد دردانه گفتيد, هم قابل مشاهده عيني در خلوت عارفان, و هم قابل اثبات رياضي است, و هم قابل تجربيات علمي در راکتورهاي اتمي است.
گرچه علوم ظاهري در طي طريقت ضروري نيست و تنها توشه راه سالک علوم فقر و عشق است, ولي به هر حال علوم ظاهري ميتوانند که مددي براي توصيف عقلاني و اثبات منطقي بسياري از مقولات وراي فهم و عقل انساني در امور ديني و عرفاني باشند.
البته فيزيک کوانتوم و علم نبد لامکان, مقوله وسيعي است و اميدوارم که فرصتي دست دهد و بيشتر راجع به آن صحبت کنيم. زيراکه به هر حال جمله عالم صورت است و جان جمله عالم, علم است.
در انيها ابياتي از حضرت مولانا, در باب تيغ الماس علم اوليايي منتظران تقديمتان ميکنم.
«تيغ چوبين را مبر در كارزار .. بنگر اول تا نگردد كار زار
گر بود چوبين برو ديگر طلب .. ور بود الماس پيش آ با طرب
تيغ در زرادخانهء اولياست .. ديدن ايشان شما را كيمياست
جمله دانايان همين گفته همين .. هست دانا رحمة للعالمين» ـ مولانا
مطلب جديدي با عنوان «علم بدن لامکان» نوشتم که بخشي از آن به قرار زير است:
بر اساس اين فرضيه, دو گربه با دريافت آن تابش وارد دو دنياي موازي ميشوند, و وابستگي عجيبشان به دليل تاتيرگذاري دنياهاي موازي بر يکديگر است.