در نزد عرفا, ايمان تصديق به اعتقاد بود و تحقيق به اجتهاد, و چون سالک به اعتقاد تصديق کند و در اجتهاد تحقيق نمايند, مومن حقيقي باشد.
در نزد محققان ايمان بر دو نوع است, تقليدي و تحقيقي. تحقيقي نيز بر دو قسم است, استدلالي و کشفي. و هر يک از اين دو قسمين اگر در سر حد علم باشد, آنرا علم اليقين خوانند, و اگر از آن تجاوز کرد آنگاه يا عيني باشد يا حقي. اول را عين اليقين خوانند و ثاني را حق اليقين, که عبارت است از شهود ذاتي. سخن در آنست که ايمان بايد از سرمنزل تقليد به تحقيق برسد. و بموجب قول بي عمل کار بر نيايد.
اين اعمال نماز و روزه و حج و زکات و جهاد, براي رسيدن از صورت به معني است و سالک بايد که به طهارت ظاهر قانع نگردد و از طهارت باطن که اصل است قافل نشود. تا به مرتنه اي برسد که به حقيقت طاهريت که آن طهارت است از ديد طهارت برسد.
ابياتي از حضرت مولانا در باب تفاوت نجاست ظاهر و باطن تقديم دوستان ميکنم:
« كور ظاهر در نجاسهء ظاهرست .. كور باطن در نجاسات سرست
اين نجاسهء ظاهر از آبي رود .. آن نجاسهء باطن افزون مي شود
جز بآب چشم نتوان شستن آن .. چون نجاسات بواطن شد عيان
چون نجس خواندست كافر را خدا ..آن نجاست نيست بر ظاهر ورا
ظاهر كافر ملوث نيست زين .. آن نجاست هست در اخلاق و دين اين نجاست بويش آيد بيست گام .. و آن نجاست بويش از ري تا بشام» ـ مولانا