سلام در اين ايام واقعا التماس دعا دارم
با پا زدند بر در و در را صدا زدندبي اطلاع آمده و بي هوا زدندديدند چو حريف نبردش نمي شونددستش طناب بسته و به او پشت پا زدند لب تشنه آمدند ولي آب را زدنديك دسته مس كه رنگ طلا هم نديده اندتهمت به بي كفايتي كيميا زدندبا جمع نا منظم شان سنگ ريزه هاسيلي به روي مادر آينه ها زدندشيطان پرست هاي به ظاهر خدا پرستحتي تو را براي رضاي خدا زدندتحريف كرده اند تو را تازيانه هااز بس كه حرف هاي تو را نا به جا زدندحالا كه مي شود اگر آن سالها نشدپرسيدن همين كه شما را چرا زدند؟!- شعر از رضا جعفري.
ميرناصر بوذري - بدون مرز