گل خشکيده تو دستام ، غزل مرده رو لبهامدل پوسيده ي سينه ، برگ افتاده ي تنهامبا صداي سرد و زخمي ، با يه ساز دل شکستهديگه آهنگي ندارم ، واژه هايم همه خسته
کاش ميشد عاشق بمونم ...عاشق نم نم بارونعاشق شباي پاييز... عاشق زمزمه هامونکاش ميشد با تو بمونم ، آرزوهامو بخونمپشت پلک اين زمونه راز دنيا رو بدونم
خاطراتم همه افسرد ، کوچه باغم همه پژمرداومدم قصه بسازم قهرمان قصه ام مردآدماي قصه بي تاب ، پرياي قصه در خوابسرنوشت همه بي موج ، لحظه لحظه رو به مرداب
السلام عليك يا اباصالح المهدي
مثل هميشه آرزومند بهترين آرزوها براي شما