دلم تنگ است براي شانه هاي صبر
براي ناله هاي شب
براي گريه هاي درد
چه شد آن حرمت دلها
چه شد آن عهد وآن پيمان
کجا گم کرده راه شب
سبو در دست وراه کج
فغان از دست اين وجدان
فغان از کج رو نادان
خداوندا نشانم ده حقيقت را
ومحو کن راه ظلمت را
خداوندا مدد ميخواهمت امشب
خداوندا سبب ميخواهمت امشب