مولاي ؛ وقت آمدنت دير شد بـيــــــــــا
اين دل در انتظار تـو پيـر شد بـيــــــــــا
ديدم به خواب امدي از جاده هاي دور
گفتم دلم ؛ خواب تو تعبير شد بـيـــــــا
اين جمعه هم گذشت ، وليكن نيامدي
آيات غربتم همه تفسير شد بـيـــــــــا
گفتي كه پاك كن دلت ازهرچه غير ماست
قلبم به احترام تو تطهير شد بـيــــــــا
هر شب به ياد خال لبت گريه مي كنم
عكست ميان آينه تصوير شد بـيــــــــا
در دفترم به ياد تو نرگس كشيده ام
نرگس هم از فراق تو دلگير شد بـيـــــــــا