زندگي چيست؟زندگي يک گُل سرخکه من از بوته ي احساس خودم مي چينملب يک پنجره ي آبي چوبيبه تماشاي جريان سرخي اش مي شينملب اين پنجره تا اين گُل هستمي توان تا قله هاي اوج رفتمي شود پرنده بوداز درٌه هاي غم گذشتزندگي ديگر چيست؟زندگي راز شکيبايي توستوقت آزادي پروانه ي عشقکه تو از عمق وجود در پيله ي دل پروردياز براي آزادي اشمهرش از دل افکندياز عشق خود دل کنديوباز زندگيرودي خروشانمي رود از کنار توپا در اين رود گذاريتا هميشه در جرياني ور نه از دور ببيني از قافله جا مي ماني...