در روزگاری که عادت کرده ایم کلمات را به لفظ معنا کنیم نه به بطن؛
در دورانی که از شادی، خنده های مستانه خوشی های ناماندنی را بسنده کرده ایم؛
در عصری که زیبایی را در نقش صورت می بینیم و سیرت را از یاد برده ایم؛
در وانفسایی که دوست را آن پنداریم که خوب و بدمان را با لبخند رد کند نه اندرز؛
و در زمانی که قلب منتظر خویش را به بند این آن اسیر کرده ایم کرده ایم؛
خانوم جان به حق اسمت، معصومیت جوانان ما رادریاب!