راستی شهید کیست؟! ….هیچکس حقی به اندازه حق شهدا بر بشریت ندارد….، شهید آن کسی است که با فداکاری و از خود گذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد میکند. مثل شهید مثل شمع است، که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند، و کار خویش را انجام دهند، آری، شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.
استاد شهید سلام! چند خط بالا بیانات شخص شما بود. در این اندیشه بودم که در وصفتان چه توان گفت در جایی که آن پیر مرادمان فرمود: مطهری فرزند عزیزی برای من و پشتوانه محکمی برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود؛ و سفارش کرد که آثارتان را فراموش نکنیم. آری چه جایی ست برای سخن گفتن امثال ما . استاد را فقط به کلام استاد توان شناخت: باز هم کلامتان رهگشایم شد؛ آنجا که با سیری در نهج الباغه کلام مولایمان را به حلاوت بیان خویش برایمان بازگو کردید و به شرح این حکمت حضرت خطاب به کمیل بن زیاد رسیدید:
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ وَ کَمْ ذَا وَ أَیْنَ أُولَئِکَ أُولَئِکَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّنَاتِهِ حَتَّى یُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ یَزْرَعُوهَا فِى قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِم! (حکمت 147) آری خداوندا! زمین هر گز از حجت الهى خالى نیست (خواه ظاهر و آشکار خواه بیمناک و پنهان) ، تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود. اما چند نفرند و کجایند؟ به خدا سوگند ! که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند ، که خدا به وسیله آنان حجت ها و نشان هاى خود را نگاهداری مى کند، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد ، و در دل امثال خود بکارد، آنان که دانش ، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده ، و روح یقین را در یافته اند ، که آنچه را خوشگذران ها دشوار مى شمارند ، آسان گرفتند، و آن چه که جاهلان از آن هراس می هراسند مایه انس آنها ست. دنیا و اهلش را با بدن هایى همراهی مى کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم!
آه! استاد چه زود به دیدار مولا شتافتید! حقا که زمین تنگ تر از آن می نمود که روحتان را تاب آورد .