سوالی که کم نمی شنویم هر چند در خفا و متاسفانه کم پاسخ می دهیم:
دین چیست ؟ دین دار کیست؟
از زمان مدرسه یاد گرفته ایم اصول الدین پنج بود دانستنش گنج بود...؛ آموخته ایم نمازهای روزانه پنج نوبت... ؛ خوانده ایم که مسجد سنگر است؛ حفظ کرده ایم امام حسین ظهر عاشورا لبن تشنه شهید شد و..... و.....
اما براستی چقدر دین را وارد زندگی خود کرده ایم ما مسلمان های شناسنامه ای ؟ آنقدر که از قران بر تجویدش تاکید کرده ایم چقدر به عملی کردن نفسیر پرداخته ایم ؟ طول مدها و ضم ها را فراگرفته ایم اما ادغام قران و زندگی را چه طور؟ چه می شود که با اینهمه کلاس های اخلاق و .... باز اندرخم یک کوچه ایم ؟ شنیده ایم که زمانی قبل از انقلاب حرف زدن از ورود دین به رندگی توسط شاه ممنوع بود و حالا چرا خود شاه خود شده ایم چرا تا کسی حرف از دعدغه ای اجتماعی و درد مردم می زند می گوییم : سر بی درد خود دستمال نبندید؟! چرا؟! چرا بی درد شده ایم؟
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ.» اعراف:179
کسانى که فاقد ویژگىهاى مذکور در این آیه شریفه هستند، به تعبیر قرآن مثل چهارپایانند. «شَرَّ الدَّوَاب» یعنى بدترین جنبندهها. مدعى دین مىگوید: دین همچون گوهرى است که آدمى را به سوى جایگاه انسانیش رهنمون مىشود؛ یعنى این موجود دو پا را انسان مىکند؛ و اگر این موجود دین نداشته باشد، در واقع انسان نیست.
بسیارى تصور مىکنند که جاى این دین، مسجد، حسینیه و زیارتگاهها است و فقط اموری مثل نماز، روزه، خیرات و نذورات، سفره حضرت عباس و عزادارى سیدالشهداء در محرم مربوط به دین است. کسانى هم که خیلی دیندار باشند ایام فاطمیه و موالید ائمه و سایر اعیاد را هم محترم بشمارند. به عقیده چنین کسانی دین فقط براى ارتباط انسان با خداست و سایر مسایل از حوزه دین خارج و در حاشیه است. متن دین یعنى نماز خواندن، روزه گرفتن، حج، زیارت امام رضا(ع)، نذرى دادن، سفره انداختن، عزادارى کردن، سینه زدن و گریه کردن و اگر کسى به هیچ کدام اعتقادى نداشت بىدین است. آیا واقعاً این سخن اسلام است؟ یا این، تفکر غلطى است که شیطان آن را القاء کرده است؟.... و این همان چیزى است که امروز به نام «سکولاریزم» نامیده مىشود. بر اساس این تفکر مسایل خارج از محدوده ارتباط معنوی انسان با خدا ربطى به دین ندارد.
حضرت امام (رضوان الله علیه) با این اندیشه به مبارزه پرداخت، ایشان به مردم نشان داد که ظواهر دین مثل نماز و روزه و... تنها بخش کوچکى از دین است و بخش عظیمی از دین مربوط به مسایل اجتماعى و سیاسى است و نپرداختن به آنها نه تنها فضیلتى براى دین و دینداران نیست، بلکه موجب نقص دین است.» گزدیه ای از سخنان حصرت آیة الله مصباح یزدی مشهد، پنجمین نشست سراسرى طلاب دانشجو
در روزگاری که عادت کرده ایم کلمات را به لفظ معنا کنیم نه به بطن؛
در دورانی که از شادی، خنده های مستانه خوشی های ناماندنی را بسنده کرده ایم؛
در عصری که زیبایی را در نقش صورت می بینیم و سیرت را از یاد برده ایم؛
در وانفسایی که دوست را آن پنداریم که خوب و بدمان را با لبخند رد کند نه اندرز؛
و در زمانی که قلب منتظر خویش را به بند این آن اسیر کرده ایم کرده ایم؛
خانوم جان به حق اسمت، معصومیت جوانان ما رادریاب!